کد خبر: ۴۴۱۴۳۷
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۳
printنسخه چاپی
sendارسال به دوستان
تعداد بازدید: ۸۰

بزرگ‌ترین شکست فوتبال ایران پیش از جام جهانی | چرا هواداران با تیم ملی قهر کرده‌اند؟

نه تساوی و نه پنالتی‌ها؛ مهم‌ترین صحنه بازی ایران–کیپ‌وِرد، سکوهای خالی بود.
نه تساوی و نه پنالتی‌ها؛ مهم‌ترین صحنه بازی ایران–کیپ‌وِرد، سکوهای خالی بود.

تیم ملی فوتبال ایران در استادیوم خالی هزاع بن زاید العین به مصاف کیپ‌ورد رفت و در نهایت بعد از تساوی دو تیم در ۹۰ دقیقه، ایران در ضربات پنالتی به پیروزی دست پیدا کرد و راهی فینال تورنمنت چهارجانبه امارات شد.

 

بعد از بازی، امیر قلعه‌نویی سرمربی تیم ملی اشاره کرد که در این بازی‌ها نتیجه اهمیتی ندارد و مسائل فنی باید مورد توجه قرار بگیرد. ما هم مثل سرمربی تیم ملی معتقدیم که برد و باخت در مقابل تیم «رده هفتادویکم دنیا» اهمیتی نداشت آن هم وقتی استادیوم خالی از تماشاگر را دیدیم که صدای امیرخان را در خود می‌پیچاند که می‌گفت علیپور بدووووو!

مسائل فنی را بگذاریم برای کارشناسان؛ اینکه چرا مقابل تیمی که حتی در رده‌بندی جهانی هم جایی ندارد، تصمیم می‌گیریم برویم در لاک دفاعی و اولویت‌مان را «گل نخوردن» بگذاریم. اینکه اگر نتوانیم از پس کیپ‌ورد بربیاییم، چطور می‌خواهیم از گروهمان در جام جهانی صعود کنیم... این‌ها بحث‌های مهمی‌اند، اما پنج‌شنبه غروب چیزی اتفاق افتاد که از هر بحث فنی مهم‌تر است؛ واقعه‌ای که دیگر نمی‌شود نادیده‌اش گرفت:

هواداران برای تیم ملی به استادیوم نمی‌روند.

در بازی ایران–کیپ‌ورد شاید ۲۰، ۳۰ ایرانی در ورزشگاه بودند و چند هوادار کیپ‌وردی. کشوری با ۵۰۰ هزار جمعیت، مقابل ایران با ۹۰ میلیون نفر. کیپ‌ورد هزاران کیلومتر از امارات دور است و ایران، همسایه همین کشور. بیش از ۷۰۰ تا ۸۰۰ هزار ایرانی در امارات زندگی می‌کنند و تعداد زیادی هم بین ایران و امارات در رفت‌وآمدند. اما چرا هیچ‌کس نمی‌آید بازی تیم ملی را ببیند؟

در بازی قبلی مقابل تانزانیا گفتند: «چون حریف ضعیف است و تانزانیا در رده صدوچند دنیاست، مردم نیامدند.» خب پنج‌شنبه‌شب چه؟ مگر همین چند سال پیش نبود که نام تیم ملی ایران کافی بود تا ایرانیان حاشیه خلیج فارس، اروپا و آمریکا برای دیدن ملی‌پوشان صف ببندند؟

چرا دیگر هیچ‌کس اهمیتی نمی‌دهد؟

 

این روند از سه‌چهار سال قبل آغاز شد. بارها در رسانه‌ها هشدار داده شد که بین تیم ملی و مردم شکاف ایجاد شده، اما هیچ‌کس گوش نداد. گفتند بعد از وقایع اعتراضی ۱۴۰۱، بعد از بازگشت مهدی تاج، ماجرای پاداش‌ها، حلقه بسته کادر فنی تیم ملی بین خاصان و نورچشمی ها، انتخاب‌های جنجالی و البته رفتار برخی بازیکنان—مثل پست دیروز شجاع خلیل‌زاده که نوشت «اغلب مردم از مغزشان استفاده نمی‌کنند»—رابطه ملت و تیم ملی آسیب دیده است.

محمد دادکان زمستان ۱۴۰۲ گفته بود: «مردم دیگر دنبال فوتبال ملی و نتایجش نیستند. برگردید به سال‌های قبل و ببینید تیم ملی بازی داشت مردم چه‌کار می‌کردند. شما ببینید الان چند نفر می‌روند استادیوم برای تیم ملی؟ آن حیثیت تیم ملی رفته زیر سوال. بعد از بازی ایران و انگلیس و ایران و آمریکا در جام جهانی وقتی توی خیابون بودم دیدم مردم از باخت ایران شادی کردند و این یعنی باید برویم ببینیم چه کرده‌ایم با این مردم؟ ایران باخته بود مردم آمدند توی خیابان و بوق زدند. یک نفر رفت در این مدت مساله را موشکافی کند و ببیند علت چیست؟ ما با این ملت چه کردیم؟ در حالی که مربی را عوض کرده بودیم و رئیس فدراسیون قول داده بود دلیل عوض کردن مربی و آوردن کی‌روش این است که آن دو بازی حساس را نبازیم. هر دوتا را هم باختیم. حالا باختی، عیبی ندارد. فوتبال برد و باخت دارد. شما بگو چه‌کار کردی که مردم از باخت خوشحال شدند؟ مردم با باخت تیم ملی گریه می‌کردند. دل‌تان نمی‌سوزد؟»

حرف تلخی است اما واقعی: در کجای دنیا دیده‌اید تیم ملی یک کشور، محور وحدت نباشد بلکه تبدیل به محل مناقشه شود؟ البته این مساله‌ای است که در مورد سایر پدیده‌ها با پسوند ملی بارها اتفاق افتاده است. خیلی‌ها اشاره کردند همانطور که تیم ملی هم مثل رسانه ملی دیگر ملی نیست.

این مساله از مدت‌ها قبل گوشزد شده بود، اما مقامات توجهی نکردند. همین حالا مسابقات انتخابی و دوستانه بین‌المللی را ببینید و مقایسه کنید. مردم بسیاری از کشور‌ها با اینکه تیم ملی کشورشان به جام جهانی صعود نکرده در بازی‌های انتخابی و دوستانه استادیوم‌ها را پر می‌کنند، اما اینجا چه؟ تیم ایران به جام جهانی صعود کرده، اما نشاطی در جامعه به وجود نمی‌آورد. بازی برگزار می‌کند و حساسیتی برنمی انگیزد. از تاجیکستان تا دبی و قطر تنها صندلی‌های خالی است که نظاره‌گیر بازی ملی‌پوشان می‌شود.

 

جرات می توان گفت حتی اگر دیدار حساس صعود به جام جهانی در روز تعطیل با بلیت ارزان در استادیوم آزادی هم باشد کمتر از چند هزار نفر به ورزشگاه می‌روند و بعد از سوت پایان بدون توجه به اینکه صعودی انجام شده به خانه برمی‌گردند. بدون هیاهو، بدون بند آوردن خیابان و بدون حتی یک بوق.

ما هم مثل سرمربی و بازیکنان معتقدیم در بازی ایران مقابل کیپ‌ورد نتیجه اهمیتی نداشت. دغدغه اصلی خالی ماندن استادیوم بود. دغدغه اصلی قهر هواداران با تیم ملی است. رابطه‌ای خراب شده که هیچ تلاشی برای بهبودش انجام نمی‌شود.

عجیب آنکه حتی نمی‌توان گفت مشکل دقیقا مسائل سیاسی و اجتماعی است چرا که تاریخ معاصر ایران از این روز‌های پرفشار کم نداشته، اما حتی در بدترین روز‌ها هم مردم تیم ملی را رها نمی‌کردند.

مساله قهر مردم با فوتبال و استادیوم هم نیست. اگر همین حالا استقلال یا پرسپولیس در امارات یک بازی معمولی برگزار کنند، ایرانیان صف می‌کشند.
پس مشکل پول نیست، مشکل فوتبال نیست…مشکل تیم ملی است.

چند ماه مانده تا جام جهانی؛ آیا کاری می‌شود کرد؟

کمتر از چند ماه تا جام جهانی باقی مانده، و مشخص نیست آیا می‌شود این شکاف را ترمیم کرد یا نه. این فاصله دیگر شکاف نیست؛ تبدیل شده به یک دره عظیم.

بسیاری دلشان برای روزهایی تنگ شده که برد تیم ملی خیابان‌ها را می‌لرزاند و باختش مردم را اشک‌بار می‌کرد.
قدیمی‌تر‌ها می‌گویند کاش اصلا جام جهانی هم نمی‌رفتیم ولی همان حس و حال قدیم را داشتیم. کاش این تیم، ملی می‌ماند. نه اینکه با عناوینی همچون تیم حکومت، تیم فدراسیون تاج، تیم قلعه‌نویی، تیم باند فلان بازیکن صدا زده شود. حیف...